primer به فارسی | دیکشنری انگلیسی

primer
  • کتاب الفبائ

  • مبادی اولیه

  • بتونه

  • چاشنی

  • وابسته بدوران بشر اولیه

  • باستانی

  • ابتدائی

  • آستر

  • اولیه، پرایمر، اَستر

  • آستر

  • آغازگر

  • آستری

  • پوشش اولیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری