productivity به فارسی | دیکشنری انگلیسی

productivity
  • فرآورش

  • حاصلخیزی

  • باروری

  • سودمندی

  • کارایی - بهره وری - قابلیت تولید

  • بهره وری

  • بهره وری، فرآورش، سودمندی

  • قابلیت تولید، بهره دهی، بهره وری، قدرت تولید، بهره زایی، باروری

  • بهره وری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری