protocol به فارسی | دیکشنری انگلیسی

protocol
  • پیوند نامه

  • مقاوله نامه

  • موافقت مقدماتی

  • پیش نویس سند

  • (در فرانسه) آداب ورسوم

  • تشریفات

  • مقاوله نامه نوشتن

  • قرارداد مجموعه ای از توافقها برای رد و بدل کردن اطلاعات بین دو دستگاه کامپیوتر. ساده ترین قرارداد تنها پیکربندی سخت افزاری را تعریف می کند در حالی که قرار دادهای پیچیده تر زمان بندی، قالبهای داده ها، روشهای آشکارسازی و تصحیح خطا و ساختارهای نرم افزاری را نیز تعریف می کنند.

  • پروتکل، قرارداد

  • پیوندنامه-همکاری

  • موافقت- قرارداد- پیوند نامه

  • پروتکل، مقاوله نامه، تشریفات

  • پروتکل، قرار داد- روشی استاندارد برای مرتب سازی انتقال داده ها میان کامپیوتر. نگاه کنید به: XMODEM; X-ON; X-OFF ; handshaking ; kermit.

  • قرار داده، پروتکل، ارتباطی بین واحد ها در ایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیامها تعریف می کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری