putty به فارسی | دیکشنری انگلیسی

putty
  • بتونه

  • سرنج

  • زاموسقه

  • آدم ساده وزود باور

  • بتونه کردن

  • زاموسقه زدن

  • بطانه، بتونه، پوشش خمیری، سرنج کردن

  •  بتونه

  • بتونه

  • خمیر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری