reflux به فارسی | دیکشنری انگلیسی

reflux
  • برگشت

  • جزر

  • سیر قهقرائی

  • فروکشی

  • رفلاکس (دستگاه تعیین درصد تعیین درصد چربی الیاف پروتئینی)

  • تقطیر بازگشتی، جریان برگشتی

  • باز روانی، باز روان کردن، فروکشند، واشاریدگی (مانند پس زدن خوراک از معده به مرى)، پس ریز، برگشت

  • برگشت محتویات معده به بالا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر