remove به فارسی | دیکشنری انگلیسی

remove
  • برداشت کردن

  • رفع کردن

  • عزل کردن برداشتن

  • از جا برداشتن

  • بلند کردن

  • دور کردن

  • برطرف کردن

  • بردن

  • برچیدن

  • زدودن

  • حذف کردن

  • پرانتز باز کردن، حذف کردن، بسط دادن، منتقل کردن، جابجا کردن، برداشتن، رفع کردن، برداشتن، خارج کردن، بردن، ‌رفع کردن، زدودن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری