segregation به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
جدائی
-
افتراق
-
تفکیک
-
تبعیض نژادی
-
تجمع ناخالصی ها، جدایش، قطعه بندی، انفکاک، تفرق
-
جدانشینی
-
جدا شدگی
-
جداشدگی
-
جدا شدن
-
جدا شدن از یکدیگر
-
جدا شدن دانه ها
-
جدایی
-
جدایی دانه ها
-
پخشیدگی
-
تفکیک