signature به فارسی | دیکشنری انگلیسی

signature
  • امضائ

  • اثرامضائ

  • دستینه

  • صحه

  • توشیح

  • امضائ کردن

  • شکل مشخصه الگوی مشخصه گسیل رادیویی که با تجهیزات آشکارسازی و دسته بندی نمایش داده می شود.

  • امضا

  • نشان

  • امضاء

  • امضا - نوعی کد شناسایی که با یک پیام ارسال می شودو فرستنده ی پیام را مورد شناسایی قرار می دهد. نگاه کنید به digital signature.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری