single به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
واحد
-
منفرد
-
تک
-
فرد
-
تنها
-
یک نفری
-
مجرد
-
(معمولا با out) جدا کردن
-
برگزیدن
-
انتخاب کردن تک
-
انفرادی
-
تک لایه - یک لا - تک - واحد
-
تک، منفرد
-
منحصر به فرد، یگانه، تک، یک، منفرد