single به فارسی | دیکشنری انگلیسی

single
  • واحد

  • منفرد

  • تک

  • فرد

  • تنها

  • یک نفری

  • مجرد

  • (معمولا با out) جدا کردن

  • برگزیدن

  • انتخاب کردن تک

  • انفرادی

  • تک لایه - یک لا - تک - واحد

  • تک، منفرد

  • منحصر به فرد، یگانه، تک، یک، منفرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری