slurry به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
ماده آبکی (مثل آب آهک)
-
تبدیل به محلول آبکی کردن
-
آبکی
-
لکه دار کردن
-
مبهم
-
دوغاب
-
دوغاب، شلاب
-
دوغاب سیمان
-
گلاب
-
گل حفاری
-
گل روان