source به فارسی | دیکشنری انگلیسی

source
  • منبع

  • منشائچشمه

  • سرچشمه

  • منبع

  • منشائ

  • مایه مبدائ

  • ماخذ

  • منبع نوری - منبع - منشاء- جا - مرکز - پاتیل

  • منبع،سورس 1. بیشینه ی توانی که منبع تغذیه ره راه اندازی می کند. 2. یکی از سه پایه ترانزیستور اثر میدان حاملهای اکثریت (الکترونها در N FET کانال یا حفره ها در P FET کانال) در سورس تولید می شوند و در نتیجه میدان الکتریکی اعمال شده بین درین و سورس در طول کانال به سوی درین جاری می شوند.سورس قابل مقایسه با کاتد امپ خلأ و امیتر ترانزیستور پیوندی دو قطبی است.

  • منبع، چشمه، پایه سورس در FET

  • منبع

  • مخزن، ‌منشأ اولیه، ‌ چشمه، مبدا، منبع، سرچشمه، مأخذ

  • چشمه

  • سرچشمه

  • منشا

  • منبع

  • دبی چشمه

  • قدرت چشمه

  • منبع - 1. مکانی که اطلاعات از آن کپی می شود، متضاد فقشقلثف. یکی از سه قسمت یک ترانزیستور اثر میدان. نگاه کنید به transistor field -effect.

  • منشاء، منبع

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری