sponsor به فارسی | دیکشنری انگلیسی

sponsor
  • ضامن

  • ملتزم

  • التزام دهنده

  • حامی

  • کفیل

  • متقبل

  • ضمانت کردن

  • مسئولیت را قبولکردن

  • بانی

  • بانی چیزی شدن

  • پشتیبان، ضامن، حامی، سرمایه گذار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری