sponsor به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
ضامن
-
ملتزم
-
التزام دهنده
-
حامی
-
کفیل
-
متقبل
-
ضمانت کردن
-
مسئولیت را قبولکردن
-
بانی
-
بانی چیزی شدن
-
پشتیبان، ضامن، حامی، سرمایه گذار