stress به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
فشار
-
تقلا
-
قوت
-
اهمیت
-
تاکید
-
مضیقه
-
سختی
-
پریشان کردن
-
مالیات زیادبستن
-
تاکید کردن
-
تنش - خستگی
-
تنش
-
تنش
-
بار، فشار، تلاش، تنش
-
تنش، بار
-
استرس
-
تنش
-
تلاش
-
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی