supply به فارسی | دیکشنری انگلیسی

supply
  • فرآورده

  • تهیه کردن

  • رساندن

  • دادن به

  • عرضه داشتن

  • تدارک دیدن

  • تولید کردن

  • موجودی

  • لزوم

  • آذوقه منبع

  • تامین کردن

  • عرضه - تجدید نیرو

  • عرضه

  • تعذیه

  • به کاربردن، استعمال کردن

  • تحویل دادن، تهیه کردن، منبع، عرضه کردن، رساندن، تدارکات، تأمین کردن، تکمیل کردن، عرضه، موجودی، ملزومات، کارپردازی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری