swab به فارسی | دیکشنری انگلیسی

swab
  • جاروب

  • اسفنج زمین شوئی

  • لوله پاک کن

  • سنبه جراحی

  • گردوخاک گرفتن

  • زدودن

  • پیچیدن

  • تاب خوردن

  • سنبه زدن

  • باکهنه آب چیزی را کشیدن

  • پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره

  • جذب مویینه آب توسط منسوجات

  • سوآپ، مکنده، پاک کن گوش و غیره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری