thing به فارسی | دیکشنری انگلیسی

thing
  • چیز

  • شیئ

  • کار

  • اسباب

  • دارائی

  • اشیائ

  • جامه

  • لباس

  • موجود

  • امر، شیء، چیز، نکته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری