timer به فارسی | دیکشنری انگلیسی
timer
-
کسی که وقت را نگه میدارد
-
ساعت
-
زمان سنج، تایمر
-
زمان گیر
-
زمان سنج
-
زمان گیر
-
زمان بند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.