tractable به فارسی | دیکشنری انگلیسی

tractable
  • رام شو

  • رام کردنی

  • سربراه

  • نرم

  • سست مهار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر