tramp به فارسی | دیکشنری انگلیسی

tramp
  • ولگرد

  • آسمان جل

  • خانه بدوش

  • باصدا راه رفتن

  • پیاده روی کردن

  • با پا لگد کردن

  • آوره بودن

  • ولگردی کردن

  • آواره

  • فاحشه

  • آوارگی

  • ولگردی

  • صدای پا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری