transverse به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
متقاطع
-
خط قاطع
-
(تش) عضله مستعرضه
-
متقاطع - قاطع
-
عمود بر امتداد اصلی
-
عرضی، افقی
-
عرضی، پیمودن، متقاطع
-
عرضی، عمود بر محور طولی
-
عرضی
-
جانبی
-
متقاطع
-
جنبی
-
اریب