truss به فارسی | دیکشنری انگلیسی

truss
  • چوب بست زدن

  • پایه زدن

  • بستن

  • بسیخ کشیدن

  • بدار آویختن

  • جفت کردن

  • گره زدن

  • دسته کردن

  • متمسک شدن

  • کوک زن

  • بهم بستن

  • بادبان را جمع کردن

  • بار سفر بستن

  • بدار آویخته شدن

  • خرپا

  • شکم بند

  • بقچه

  • انبان

  • فتق بند

  • خرپا

  • تیر مشبک

  • داربست

  • شبکه

  • تقویت کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری