whirligig به فارسی | دیکشنری انگلیسی

whirligig
  • فرفره

  • گرش

  • چرخک

  • (ج ش) سوسکی که روی آب چرخمیخورد

  • تصور واهی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر