worm به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
کرم
-
سوسمار
-
مار
-
خزنده
-
خزیدن
-
لولیدن
-
مارپیچ کردن
-
کرم
-
لوله ی مارپیچی حلزونی، پیچ حلزون
-
کرم
-
یکبار بنویس چند بار بخوان، یکبار بنویس چند بار بازیاب.