معنی آبرودار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آبرودار. [ب ِ] (نف مرکب) صاحب آبرو. متعفف. بااعتبار. ارجمند و بامناعت.

فرهنگ عمید

دارای آبرو، باآبرو، دارای شرف و اعتبار،

حل جدول

با اعتبار، ارجمند، دارای شرف

گویش مازندرانی

با آبرو

فرهنگ فارسی هوشیار

صاحب آبرو، متعفف

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر