معنی آبرودار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آبرودار. [ب ِ] (نف مرکب) صاحب آبرو. متعفف. بااعتبار. ارجمند و بامناعت.
دارای آبرو، باآبرو، دارای شرف و اعتبار،
با اعتبار، ارجمند، دارای شرف
با آبرو
صاحب آبرو، متعفف