معنی آب قند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آب قند. [ب ِ ق َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) شربت قند. || قسمی خربزه بکاشان بسیار شیرین و نازک.

فرهنگ معین

شربت قند، قسمی خربزه کاشان که بسیار شیرین و لطیف است. [خوانش: (بِ قَ) [فا - ع.] (اِمر.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آب پانیذ، آبلوچ

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) شربت قند، قسمی خربزه بکاشان که بسیار شیرین و لطیف است. شربت قند، نوعی خربزه شیرین. آب پانیذ آبلوچ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر