معنی آتشک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آتشک. [ت َ ش َ] (اِ مرکب) کرمکی خرد که بشب چون چراغ تابد و آن را شب چراغ و شب چراغک و شب تاب و چراغله نیز گویند و به عربی یراعه و ولدالزنا خوانند. || برق. آدرخش. || آبله ٔ فرنگ. نار افرنجیه. ارمنی دانه. کوفت. سیفیلیس. آتشک فرنگ.
آبله فرنگی، سفلیس، کوفت، کرم شب تاب. [خوانش: (تَ شَ) (اِمر.)]
(پزشکی) = سیفلیس
(زیستشناسی) = کِرم * کرم شبتاب
آبله فرنگی
بیماری کوفت
سیفلیس، کوفت
سفلیس
(اسم) آبله فرنگ کوفت، کرم شب تاب.
برق، همانند فروغ