معنی آتش فشان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آتش فشان. [ت َ ف َ/ ف ِ] (نف مرکب) آن چیز یا آن کس که آتش افشاند.
- طیاره ٔ آتش فشان، کشتی که با آن نفت و آتش بدشمن می افکندند:
مرکبی دریاکش و طیاره ای آتش فشان
گه نشیب و گه فراز و گاه وصل و گاه نای.
منوچهری.
- کوه آتش فشان و آتش افشان، کوهی که از دهانه ٔ آن آب سیه و آتش و خاکستر سوزان بیرون جهد. بُرْکان.
فرهنگ عمید
افشانندۀ آتش: کوه آتشفشان،
(اسم) (زمینشناسی) حفرهای در پوستۀ زمین که از دهانۀ آن بخارهای گوگردی و مواد گداخته بیرون آید،
[مجاز] آنچه برق بزند،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.