معنی آدخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آدخ. [دَ] (ص) خوب. نغز. نیکو. میمون. مسعود. خجسته. مبارک. دَخ:
روز تو هرگز بایمان سعد و میمون کی شود
چون تو بر ابلیس ملعون خویشتن مفتون کنی
گر بشارستان علم اندر، بگیری خانه ای
روز خویش امروز و فردا آدخ و میمون کنی.
ناصرخسرو.
|| (اِ) بلندی در زمین. تل.

فرهنگ معین

(ص.) خوب، نیکو، (اِ.) تل، پشته. [خوانش: (دَ)]

فرهنگ عمید

خوب، نیکو، نغز،
خجسته، میمون: گر به شارستان علم اندر بگیری خانه‌ای / روز خویش امروز و فردا آدخ و میمون کنی (ناصرخسرو۱: ۴۴۸ حاشیه)،

حل جدول

خجسته، خوب و نیکو

خجسته

فرهنگ فارسی هوشیار

خوب، نغز، نیکو، میمون، مسعود، مبارک، خجسته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر