آدینه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آدینه. [ن َ / ن ِ] (اِ) نام روزی از هفته میان پنجشنبه و شنبه، و آن در پیش مسلمانان چون شنبه نزد یهود و یکشنبه نزد نصاری عید و روز آخر هفته باشد. جمعه. جامع. یوم الازهر: تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه تا چوماه رمضان بگذرد آید شوال... فرخی. چندین محتشم بخدمت آمده اند و سوار ایستاده اند که روز آدینه است. (تاریخ بیهقی). من سوی تو شنبه و تو نزد من چون سوی کودک شب آدینه ای. سنائی. || عامه آدینه را مانند جمعه علم و اسم کنند مردان را: جمعه با زوجه ٔ خود گفت شبی که مرا با تو ز آدینه شکی است زن بدو گفت دوبینی بگذار پیش من جمعه و آدینه یکی است. شهاب ترشیزی. - مثل شب آدینه ٔ اطفال، روزی یا ساعتی خوش و فرخنده و خرّم. - مسجد آدینه، مسجد جمعه. جامع: تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس لب از لب چو چشم خروس ابلهی بود برداشتن بگفته ٔ بیهوده ٔ خروس. سعدی. - امثال: آدینه اش را گم کرده است، معتادی را فراموش کردن میخواهد. احمدک استا نرفت روزی که رفت آدینه بود، کاهلی کار کرد نه بوقت خویش. چه جمعه و چه آدینه. در پیش خرد شنبه و آدینه یکی است.
فرهنگ معین
(نِ) (اِ.) روز جمعه، آخرین روز هفته.
فرهنگ عمید
جمعه: چو آدینه بهسر برده شد آید شنبه / تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال (فرخی: ۲۲۱)،
حل جدول
جمعه
فرهنگ فارسی هوشیار
جمعه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.