معنی آراستگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آراستگی. [ت َ / ت ِ] (حامص) چگونگی و حالت و صفت آراسته.

فرهنگ عمید

آراسته بودن،
دارای فضایل و کمالات بودن،
نظم‌وترتیب، بسامانی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم

فرهنگ فارسی هوشیار

آراسته بودن عمل آراسته.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر