معنی آرام کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آرام کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) آرامانیدن. آرمش دادن. آرامش دادن. آرام بخشیدن. تسکین.
حل جدول
تسکین
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) استراحت بخشیدن راحت بخشیدن آسایش دادن، تسلی دادن تسکین بخشیدن، مطمئن کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.