آز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
حرص، طمع، زیاده جویی، آرزو. [خوانش: [په.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
حرص و طمع، افزونخواهی از هرچیز: چو دانی که بر تو نماند جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴)،
آرزو و خواهش بسیار،
حل جدول
دیوطمع، زیاده خواهی، حرص وطمع، تنگ چشمی، علامت مفعول غیرصریح
دیوطمع، زیاده خواهی، حرص و طمع، تنگ چشمی، علامت مفعول غیرصریح
زیاده خواهی
حرص
دیو طمع
دیو طمع، زیاده خواهی، حرص وطمع، تنگ چشمی، علامت مفعول غیرصریح
مترادف و متضاد زبان فارسی
افزونطلبی، حرص، زیادهخواهی، شره، طمع، ولع، احتیاج، حاجت، نیاز،
(متضاد) قناعت
گویش مازندرانی
آرزو، خواسته
فرهنگ فارسی هوشیار
زیاد جستن، زیاده جوئی، افزون خواهی، افزون طلبی، حرص وطمع
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.