معنی آزرمگین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آزرمگین. [زَ] (ص مرکب) آزرمگِن.

فرهنگ معین

(~.) (ص مر.) باحیا، باشرم.

فرهنگ عمید

باحیا، باشرم،
شرمگین، شرمسار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

باحیا، پرآزرم، خجل، شرم‌رو، شرمسار، شرمگین، محجوب، باتقوا، عفیف،
(متضاد) بی‌حیا

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) باحیا باشرم، مودب، با فضیلت با تقوی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر