معنی آشپز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آشپز. [پ َ] (نف مرکب) آنکه شغلش پختن طعام است. خوالیگر. خوالگر. دیگ پز. مطبخی. طباخ. باورچی. پزنده. خوراک پز. خورده پز.
- امثال:
آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی مزه.
(پَ) (ص فا.) آن که شغلش پخت غذاست، طباخ.
آنکه کارش پختن خوراک است، طباخ،
طباخ
پزنده، خوالگیر، خوراکپز، خورشگر، دیگپز، طباخ
آنکه شغلش پختن طعام باشد