معنی آغوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آغوز. [غو / غُزْ] (اِ) آغُز. شیرِ ماده ٔ نوزائیده. ماک. شیرماک. پَله. پَلّه. فَله. فَلّه. فُرش. فُرشه. زِهَک. گورماست. لبا. کنف.
- مثل آغوز، ماستی ستبر.
آغوز. (اِ) نام درختی است جنگلی که از چوب آن میز و صندلی و مانند آن سازند و در جنگلهای ایران بسیار است.
(اِ.) اولین شیری که یک ماده به نوزادش دهد؛ ماک، شیر ماک.
شیر غلیظ و زردرنگ چهارپایان اهلی که پس از زایمان آنها تا سه روز دوشیده میشود، شیرماک، فله، شمه، فرشه، زهک،
فله، ماک
شیر ماک
زهک، فله، ماک
زهک
فله
گردو
شیر ماده نو زاییده