معنی آمبولانس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

[فر.] (اِ.) اتومبیل مخصوص جهت حمل بیماران و مجروحان به بیمارستان و یا مردگان به آرامگاه.

فرهنگ عمید

ماشین بزرگ با اتاقکی در پشت، دارای آژیر، تخت‌خواب و تجهیزات پزشکی که برای حمل بیماران و آسیب‌دیدگان استفاده می‌شود،

حل جدول

ماشین فوریتهای پزشکی

ماشین فوریت های پزشکی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بیماربر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیمارکش، نعش‌کش

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) اتومبیل بزرگ که جهت حمل بیماران و مجروحان بکار رود، بیمارستان سیار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر