معنی آهنگری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آهنگری. [هََ گ َ] (حامص مرکب) شغل و عمل آهنگر. حرفه ٔ حداد: هوشنگ بجای او نشست... و دیوان را قهر کرد و آهنگری و درودگری و بافندگی پیشه آورد. (نوروزنامه).
چو بشناخت [هوشنگ آهن را] آهنگری پیشه کرد
کجا زو تبر وَ ارّه و تیشه کرد.
فردوسی.
مرا نیست زآهنگری ننگ و عار
خرد باید و مردی ای بادسار.
فردوسی.
|| (اِ مرکب) دکان آهنگر.حدّادی.
شغل و عمل آهنگر: مرا نیست زآهنگری ننگ و عار / خِرد باید و مردی ای بادسار (فردوسی۲: ۷۶۷)،
ساختن آلات و ادوات از آهن،
(اسم) کارگاهی که این کار در آن صورت میگیرد،
حدادی
چلنگری، سندان، حدادی
سندان
عمل آهنگر، پیشه آهنگر حدادی، (اسم) دکان آهنگر، حقی که باهنگر ده و قریه در ازا ء خدماتی که انجام میدهد داده میشود.