معنی آژان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

نماینده، کارگزار، پاسبان. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

پاسبان،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پاسبان، کارگزار، نماینده

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاسبان، پلیس، نماینده، عامل، کارگزار

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی نماینده کارگزار، پاسبان (اسم) نماینده کارگزار، پاسبان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر