معنی آژانس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آژانس. (فرانسوی، اِ) نماینده.
- آژانس اخبار، خبرگزاری.
- آژانس معاملات، کارگزاری. (فرهنگستان).

فرهنگ معین

نمایندگی، کارگزار، بنگاه (فره)، ~ خبری مؤسسه ای که خبر را جمع و منتشر می کند. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاه‌ها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام می‌دهد: آژانس بیمه، آژانس خبری،
مؤسسه‌ای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اختیار او قرار می‌دهد، تاکسی تلفنی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بنگاه، کارگزاری، نمایندگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

شعبه، نمایندگی، عامل، کارگزاری، خبرگزاری

فرهنگ فارسی هوشیار

اژانس معاملات وماشین، نمایندگی، خبر گذاری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر