معنی آکله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آکله. [ک ُ ل َ / ل ِ] (اِ) آکوله. بهترین جنسی از اجناس برنج. اجود انواع برنج.
آکله. [ک ِ ل َ] (ع ص، اِ) تأنیث آکِل. خورنده (زن). || هر قرحه که گوشت را خورد. || خوره. خوره باد. (ربنجنی). || قسمی ریش که بر اندام افتد و گوشت را خورد. و این غیر ارمنی دانه است. جذام. و قسمی از آن آکله ٔ دهان است که تنها در دهان پیدا شود.
- امثال:
مال یتیم آکله است، یعنی چون کسی آن را در مال خود درآمیزد همه ٔ مال تباه شود.
|| ماشیه ٔ چرنده.
مؤنث آکل، خورنده، خوره، جذام، کنایه از: زن زشت و بدترکیب. [خوانش: (کِ لِ) [ع.] (اِفا.)]
جذام، خوره
جذام و خوره
جذام
خوره، زن پرخور
ابرص، جذام، خوره، خورنده
نوعی بیماری که به فارسی خوره گویند