آی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آی. (صوت) صوتی است نشانه ٔ ضجرت از درد: آی دلم. آی سرم. || نشانه ٔ حسرت و دریغ:
آی دریغا که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی.
رودکی.
|| (حرف ندا) حرف ندا و خطاب، چون اِی ! || (فعل امر) امر از آمدن: تو چنانکه آواز ترا بشنوند با من در سخن آی. (کلیله و دمنه).
آی. (ع اِ) ج ِ آیت و آیه.
فرهنگ معین
(صت.) حرف ندا.
کلمه ای است نشانه درد، کلمه ای است نشانه حسرت و دریغ،
فرهنگ عمید
برای اظهار درد به کار میرود: آی سرم،
(حرف ندا) برای مخاطب ساختن به کار میرود: آی بچه! چه کار میکنی؟،
برای دعوت به کار میرود: آی بستنی،
برای بیان افسوس و حسرت به کار میرود: آی دریغ، آی دریغا،
برای هشدار به کار میرود: آی! با کی بودی؟،
حل جدول
حرف درد
گویش مازندرانی
از اصواتی که به هنگام درد ادا شود
فرهنگ فارسی هوشیار
کلمه حسرت و افسوس
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.