معنی ابتلاع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ابتلاع. [اِ ت ِ] (ع مص) فروبردن با حلق و گلو. بلع. (زوزنی). بگلو فروبردن. بلعیدن. فروبردن. فرودادن. تو دادن. قورت دادن (در تداول عامه).
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) بلعیدن، فرو دادن، قورت دادن.
به گلو فروبردن، بلعیدن،
بلعیدن
اوباریدن، فروبردن
به گلو فروبردن اباریدن (مصدر) فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن. بلعیدن