معنی ابراهیم بن احمد... در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابراهیم بن احمد المروزی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِل ْ م َ وَ] (اِخ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن اسحاق المروزی شود.

ابراهیم بن احمد حرانی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ ح َرْ را] (اِخ) از رجال حدیث و گوینداحادیث موضوعه روایت میکرده، وابراهیم بن ابی حمید نیز مشهور است و از عبدالعظیم بن حبیب روایت کرده است.

ابراهیم بن احمد رقی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ رَق ْ قی] (اِخ) از مشایخ صوفیه. او را با ابراهیم قصار صحبت بوده و به سال 347 هَ.ق. درگذشته است. سخنان بسیار در پند و موعظت از او منقول است.

ابراهیم بن احمد طرخان. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ طَ] (اِخ) کتابی خطی در سیصد صفحه از او در اروپا موجود است به نام کتاب السمات فی اسماء النبات بترتیب حروف معجم و مترادفات نباتی را ذکر کرده و ظاهراً در قرن هشتم هجری میزیسته است. (تاریخ اطبای عرب لکلرک).

ابراهیم بن احمد عجلی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِع ِ] (اِخ) یکی از رجال حدیث. او از یحیی بن ابی طالب روایت کرده است و در روایات او احادیث موضوعه هست.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر