معنی ابنیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابنیه. [اَ ی َ] (ع اِ) ج ِ بناء. ساخته ها. ساختمانها. بناها. || پایه ها. بنیان ها. اصل ها. قواعد: کتاب الأبنیه عن حقایق الادویه. || صیغه ها. صیغ: کتاب الابنیه لابن القطاع. ج، ابنیات.

فرهنگ معین

جمع بناء.، ساختمان ها، پایه ها، اصول، تاریخی ساختمان های قدیمی و تاریخی. [خوانش: (اَ یِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

عمارت‌ها، ساختمان‌ها،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ساختمان ها، خانه ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: بنا ء) ساخته ها، پایه ها (تک: بنا ء) ساخته ها، پایه ها (اسم) جمع: بنا ء. ساخته ها ساختمانها بناها، پایه ها بنیانها اصلها قواعد، صیغه ها بنیانها اصلها تاریخی. بناهای عتیق ساختمانهای تاریخی.

فرهنگ فارسی آزاد

اَبْنِیَه، ساختمانها (مُفرد: بناء)، (بناء معانی دیگر هم دارد مانند: جسم، استناد، چنانکه میگویند " بِناءً عَلیَ ذلِک " یعَنی "باین استناد ")،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر