معنی ابن ماسویه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابن ماسویه. [اِ ن ُ ی َ] (اِخ) ابوزکریا یحیی (یوحنا) بن ماسویه. فاضلی طبیب و مصنفی دانشمند بود. خدمت مأمون و معتصم و واثق کرد. پدراو ماسویه در جندی شاپور عطار بود و خود یوحنا تلمیذجبرئیل بن بختیشوع طبیب هارون بود، و حنین بن اسحاق شاگرد ابن ماسویه است. و گویند آنگاه که حجاج بن مطر وابن البطریق و سلم را برای اختیار و حمل کتب حکمت به روم فرستادند او نیز بهمین سمت به روم رفت و رشید او را متولی ترجمه ٔ کتب طبیه ٔ قریمه کرد و آن کتبی بود که مسلمین پس از فتوحات خود در انقره و عموریه و دیگر بلاد روم یافتند. او مردی مزّاح و حاضرجواب بوده است چنانکه گویند روزی ابن حمدون ندیم در محضر متوکل با یوحنا به دعابه چیزی گفت، یوحنا گفت اگر باندازه ٔجهل خویش علم داشتی و آن علم بصد خبزدوک بخش کردندی هر یک از آنان اعقل از ارسطو گردیدندی. (ابن الندیم). او بسیاری از کتب یونانی و سریانی را بزمان هارون و امین و مأمون و معتصم به عربی نقل کرد و از خلیفه برای این شغل وظیفه ٔ مستمره داشت. گویند او مکانی بکنار دجله برای تشریح بوزینگان مهیا داشت و در سال 221 هَ.ق. آنگاه که پادشاه نوبه برای معتصم بوزینه بتحفه آورد ابن ماسویه تمنا کرد که عده ٔ بسیاری از نوع آن از نوبه بدو فرستند و او بتشریح اجساد آنان پرداخت و علت این تقاضا آن بود که این نوع در تمام اندام بانسان شبیه و تنها فرقشان با آدمی مستور بودن بشره ٔ آنان از موی بود. وفات یوحنا در سال 243 بوده است. لیون افریقائی گوید مولد او به سال 777 م. (165 هَ.ق.) بوده است. او راست: کتاب الکمال و التمام. کتاب الکامل. کتاب الحمام. کتاب دفع ضرر الاغذیه. کتاب الاسهال. کتاب علاج الصداع. کتاب السدر و الدوار. کتاب لِم َامتنع الاطباء من علاج الحوامل فی بعض شهور حملهن. کتاب محنهالطبیب. کتاب مجسهالعروق. کتاب الصوت والبحه.کتاب ماءالشعیر. کتاب الفصد والحجامه. کتاب المرهالسوداء. کتاب علاج النساء اللواتی لایحبلن. کتاب السواک و السنونات. کتاب اصلاح الادویه المسهله. کتاب الحُمَّیات مشجر. کتاب القولنج. کتاب البرهان و آن مشتمل بر سی کتاب است. کتاب البصیره. کتاب الکُنّاش مشجر. کتاب الجذام. کتاب اصلاح الاغذیه. کتاب الرجحان فی المعده (کذا). کتاب النجح و آن کُنّاش صغیری است بنام مأمون. کتاب الادویهالمسهله. کتاب التشریح. کتاب الطبیخ. برادرهای او میخائیل و عیسی و جرجیس نیز شغل طبابت داشته اند.

ابن ماسویه. [اِ ن ُ ی َ] (اِخ) میخائیل بن ماسویه، برادر یوحنابن ماسویه. ابتدا در خدمت مأمون بود و در جمیع امور طبی بر سنت یونانیان میرفت و با هیچیک از اطباء دو مائه ٔ پیش از خود موافقت نداشت چنانکه وقتی از او از موز پرسیدند گفت آنرا در کتب اوائل نیافتم و از این رو نه خود میخورم و نه بکسی تجویز میکنم. و مأمون او را بغایت اکرام میکرد و هیچ دوائی که ساخته ٔ میخائیل نبود نمی خوردو تمام متطببین بغداد نهایت او را تبجیل میکردند.

حل جدول

پزشک شهیر ایرانی دربار هارون الرشید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر