معنی ابن ماکولا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابن ماکولا. [اِ ن ُ] (اِخ) ابونصر علی بن هبهاﷲبن علی بن جعفربن علکان، از نسل ابودلف قاسم بن عیسی عجلی. اصل او از جرفادقان یکی از اعمال اصفهان است. پدراو ابوالقاسم هبهاﷲ وزارت امام قائم بامراﷲ داشت و عم ّ او ابوعبداﷲ حسن بن علی قاضی بغداد بود. علی حدیث بسیار شنود و مصنفات نافعه داشت و از مشایخ عراق و شام و غیر آنها فوائد کثیره گرفت. او یکی از فضلاء مشهور است و تتبع الفاظ مشتبهه در اسماء اعلام کرده و از این اسماء عده ٔ کثیری گرد آورده است. او را ذیلی برکتاب الموتنف تکمله المختلف خطیب هست موسوم به کتاب الاکمال، و آن مشتمل فوائد جَمّه و معتمدعلیه محدثین و ارباب این فن میباشد. و ابن نقطه محمدبن عبدالغنی را بر اکمال ذیلی است. و اگر از ابونصر علی جز این کتاب به دست نبود برای درک مقام علمی و کثرت ضبط و اتقان او محتاج بگواه دیگر نبودیم. ولادت ابونصر در عکبرا به سال 421 هَ.ق. بوده و غلامان او وی را بجرجان در چهارصد و هفتاد واند بکشتند. ابوالفرج بن الجوزی در کتاب خود موسوم به المنتظم قتل او را به سال 475 گفته است و بعضی 486 و برخی 479 و بروایتی 486 در خراسان و بقولی باهواز نوشته اند، و حمیدی گوید در جرجان براه خراسان غلامان ترک او را بکشتند و مال او را تاراج کرده و بگریختند. (نقل باختصار از ابن خلکان).

ابن ماکولا. [اِ ن ُ] (اِخ) ابوالقاسم هبهاﷲبن علی بن جعفر عجلی. مولد او به سال 365 هَ.ق. و در سال 423 جلال الدوله ٔ بویهی او را بوزارت خویش برگزید و پس از چندی معزول کرد و باردیگر بدین مقام رسید و آنگاه که جلال الدوله بکرخ میگریخت (به سال 424) ابن ماکولا با او بود و سپس جلال الدوله او را عزل کرد و باز در 425 این منصب بدو گذاشت و پس از چند روز معزول گردید و در 426 بار دیگر این مقام یافت و دو ماه و هشت روز وزیر بود و سپس سپاهیان ْ او را خلع کردند و ابوسعد محمدبن حسین بن عبدالرحیم را بوزارت برداشتند. عاقبت به دست قرواش بن مقلد عقیلی در هیت محبوس گردید و در 430 به زندان درگذشت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر