معنی ابوالوضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابوالوضی. [اَ بُل ْ وَ ضی ی] (ع اِ مرکب) ماه. قمر. (مهذب الاسماء). || چراغ. سراج. (المرصع).

ابوالوضی.[اَ بُل ْ وَ ضی ی] (اِخ) عبادبن نسیب. محدث است.

ابوالوضی ٔ. [اَ بُل ْ وَ] (اِخ) محدث است. او از شعبی و از او شریک روایت کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر