معنی اتفاقیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اتفاقیه. [اِت ْ ت ِ قی ی َ] (ع ص نسبی) قضیه ٔ شرطیه ٔ متصله. و آن قضیه ای است که دراو حکم شود به صدق تالی بر فرض صدق مقدم و علاقه ای بین آنها موجود نیست بلکه بمجرّد صدق آن دو این قضیه اتفاق می افتد؛ مثلاً: ان کان الانسان ناطق فالحمار ناهق. بعضی گفته اند اتفاقیه فقط عبارت است از صدق تالی خواه مقدم راست باشد یا دروغ، و این را اتفاقیه ٔ عامه و اولی را اتفاقیه ٔ خاصه گویند و (میان آن دو از نسب) عموم و خصوص است زیرا هر وقت مقدم راست آمد تالی راست است و عکس این درست نیست. (تعریفات جرجانی).

فرهنگ معین

اتفاق افتاده، واقع شده، گاه به گاه. [خوانش: (اِ تِّ یُِ) [ع. اتفاقیه] (ص نسب.) مؤنث اتفاقی. ]

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) مو ء نث اتفاقی، قضیه شرطیه متصله و آن قضیه ایست که در او حکم شود بصدق تالی بر فرض صدق مقدم و علاقه بین آنها موجود نیست بلکه بمجرد صدق آن دو این قضیه اتفاق میافتد مثلا: اگر انسان سخنگوست پس خر عرعر کننده است. بعضی گفته اند اتفاقیه فقط عبارتست از صدق تالی خواه مقدم راست باشد یا دروغ و اینرا اتفاقیه عامه و اولی را اتفاقیه خاصه گویند و میان آن دو (از نسب) عموم و خصوص است زیرا هر وقت مقدم راست آمد تالی راست است و عکس آن درست نیست.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر