معنی احتان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
احتان. [اَ] (ع اِ) ج ِ حتن. قرینان. همتایان. همسران.
احتان. [اِ] (ع مص) تیرهای کسی در یک جا افتادن: احتان رجل، افتادن تیرهای مرد در یک جا. (منتهی الارب).
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: حتن) برابران، همتایان، هماوردان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.