معنی احتکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

احتکار. [اِ ت ِ] (ع مص) غله اندوختن گران فروختن را بگاه گرانی. غله نگاه داشتن تا بگرانی بفروشد. (منتهی الارب). غله به نیت گرانی جمع کردن. (غیاث). غله داشتن امید تنگی را. (تاج المصادر). حکر. تحکر. انبار کردن. احتکار، نگاهداری طعام و خوراک است بجهت گران شدن و قحط شدن. (تعریفات جرجانی). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احتکار، در لغت بازداشت چیزی است برای آنکه پس از گران شدن قیمت آن بفروش برسانند. و حُکره بضم حاء حطّی و سکون کاف اسم مصدر است. و شرعاً خریداری خواربار آدمی است و بهائم و بازداشت آن است تا زمان گران شدن آن. و خواربار آدمی عبارت است از برنج و ذرت و گندم و جو و امثال آن جز عسل و روغن که از خواربار مستثنی است و قوت بهائم هم عبارت است از کاه و جو و مانند آن و مدّت بازداشت را برخی چهل روز گفته اند و پاره ای یکماه دانسته اند و بعضی زیاده از سالی هم تعیین کرده اند و این مدّتهای تعیین شده در مقابل کیفری است که در عرف باید متحمل شوند و الاّ این عمل شرعاً حرام است. و مرتکب آن مرتکب گناه است، خواه مدّت را کم یا زیاد قرار دهد. چه احتکار با مقرراتی که در شرع است امری غیرمجاز است. و بعضی در احتکار شرط دانسته اند که هنگامی که جنسی گران شد به امید آنکه گرانتر شود، خریداری میکنند چنانکه در اختیار آمده است. پس اگر خریدار در ارزانی خریداری کند، و زیانی بمردم نرساند، در احتکار جنس حرجی نیست. از جامع الرموز والدّرر در کتاب الکراهیّه: انبارهای اهل احتکار چون دل مادر موسی فارغ شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || بُنداری. انبارداری. و المحتکر، یجبر علی البیع ولایُسعّرُ علیه.

فرهنگ معین

(مص م.) انبار کردن و نگاهداشتن کالا به قصد گران فروختن، (اِمص.) انبارداری. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

گردآوردن چیزی بیش از اندازۀ نیاز، انبار کردن،
(اقتصاد) انبار کردن کالا به قصد گران فروختن،

حل جدول

انبار کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

گران فروختن، انبار کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر